چهل حديث درباره محرم وعزاداري

مطالب مربوط

چهل حديث درباره محرم وعزاداري

در ادامه 40 حديث از احاديث اهل‌بيت (ع) كه به عزاداري، به‌ويژه عزاداري سيد و سالار شهيدان مي‌پردازد را مرور مي‌كنيم.

* آتش عشق حسينى
قال رسول الله (ص): ان لقتل الحسين (ع) حرارة فى قلوب المؤمنين لا تبرد ابدا.
پيامبراكرم (ص) فرمود: براى شهادت حسين (ع)، حرارت و گرمايى در دل‌هاى مؤمنان است كه هرگز سرد و خاموش نمى‏شود. (جامع احاديث الشيعه، ج 12، ص556)

* عاشورا، روز غم
قال الرضا (ع): من كان يوم عاشورا يوم مصيبته و حزنه و بكائه جعل الله عزوجل يوم القيامة يوم فرحه و سروره.
امام رضا (ع) فرمود: هر كس كه عاشورا، روز مصيبت و اندوه و گريه‏اش باشد، خداوند روز قيامت را براى او روز شادى و سرور قرار مى‏دهد. (بحارالانوار، ج 44، ص284)

* محرم، ماه سوگوارى
قال الرضا (ع): كان ابى اذا دخل شهر المحرم لا يرى ضاحكا و كانت الكابة تغلب عليه حتى يمضى منه عشرة ايام، فاذا كان اليوم العاشر كان ذلك اليوم يوم مصيبته و حزنه و بكائه...
امام رضا (ع) فرمود: هر گاه ماه محرم فرا مى‏رسيد، پدرم (موسى بن‏ جعفر) ديگر خندان ديده نمى‏شد و غم و افسردگى بر او غلبه مى‏يافت تا آن كه ده روز از محرم مى‏گذشت، روز دهم محرم كه مى‏شد، آن روز، روز مصيبت و اندوه و گريه پدرم بود. (امالى صدوق، ص 111)

* ديده‏هاى خندان
قال رسول الله (ص): يا فاطمة! كل عين باكية يوم القيامة الا عين بكت على مصاب الحسين فانها ضاحكة مستبشرة بنعيم الجنة.
پيامبراكرم (ص) فرمود: فاطمه جان! روز قيامت هر چشمى گريان است، مگر چشمى كه در مصيبت و عزاى حسين گريسته باشد، كه آن چشم در قيامت خندان است و به نعمتهاى بهشتى مژده داده مى‏شود. (بحارالانوار،ج 44، ص293)

* سالگرد سوگ حسين (ع)
عن الصادق (ع): نيح على الحسين بن على سنة فى كل يوم و ليلة و ثلاث سنين من اليوم الذى اصيب فيه.
حضرت صادق (ع) فرمود: يك سال تمام، هر شب و روز بر حسين بن على (ع) نوحه‌خوانى شد و سه سال، در روز شهادتش سوگوارى برپا گشت. (بحارالانوار،ج 79، ص102)

* وقف براي عزادارى
قال الصادق (ع): قال لى ابى: يا جعفر! اوقف لى من منالى كذا و كذا النوادب تندبنى عشر سنين بمنى ايام منى.
امام صادق (ع) مى‏فرمايد: پدرم امام باقر(ع) به من فرمود: اى جعفر! از مال خودم فلان مقدار وقف نوحه‌خوانان كن كه به مدت ده سال در «منا» در ايام حج، بر من نوحه‌خوانى و سوگوارى كنند. (بحارالانوار، ج 46، ص220)

* نوحه‌خوانى سنتى
عن ابى هارون المكفوف قال: دخلت على ابى عبد الله (ع) فقال لى: انشدنى، فأنشدته فقال: لا، كما تنشدون و كما ترثيه عند قبره...
ابوهارون مكفوف مى‏گويد: خدمت حضرت صادق (ع) رسيدم. امام به من فرمود: «برايم شعر بخوان». پس برايش اشعارى خواندم. فرمود: اينطور نه، همان طور كه (براى خودتان) شعر خوانى مى‏كنيد و همانگونه كه نزد قبر حضرت سيد الشهداء مرثيه مى‏خوانى. (بحارالانوار، ج 44، ص287)

* پاداش شعر گفتن براى حسين (ع)
قال الصادق (ع): ما من احد قال فى الحسين شعرا فبكى و ابكى به الا اوجب الله له الجنة و غفر له.
امام صادق (ع) به جعفر بن عفان فرمود: هيچ كس نيست كه درباره حسين (ع) شعرى بسرايد و بگريد و با آن بگرياند مگر آن كه خداوند، بهشت را بر او واجب مى‏كند و او را مى‏آمرزد. (رجال شيخ طوسى، ص289)

* سرودن براى اهل‌بيت (ع)
قال الصادق (ع): من قال فينا بيت شعر بنى الله له بيتا فى الجنة.
امام صادق (ع) فرمود: هر كس در راه ما و براى ما يك بيت شعر بسرايد، خداوند براى او خانه‏اى در بهشت، بنا مى‏كند. (وسائل الشيعه،ج 10، ص467)

* اصحاب مدح و مرثيه
قال الصادق (ع): الحمد لله الذى جعل فى الناس من يفد الينا و يمدحنا و يرثى لنا.
امام صادق (ع) فرمود: خدا را سپاس كه در ميان مردم، كسانى را قرار داد كه به سوى ما مى‏آيند و بر ما وارد مى‏شوند و ما را مدح و مرثيه مى‏گويند. (وسائل الشيعه، ج 10، ص469)

* شعرخوانى در ايام عزا
قال الرضا (ع): يا دعبل! احب ان تنشدنى شعرا فان هذه الايام حزن كانت علينا اهل البيت (ع).
امام رضا (ع) به دعبل (شاعر اهل بيت) فرمود: اى دعبل! دوست دارم كه برايم شعرى بسرايى و بخوانى، چرا كه اين روزها (ايام عاشورا) روز اندوه و غمى است كه بر ما خاندان رفته است. (جامع احاديث الشيعه، ج 12، ص567)

* مرثيه، نصرت اهل بيت (ع)
عن الرضا (ع): يا دعبل! ارث الحسين (ع) فانت ناصرنا و مادحنا ما دمت حيا فلا تقصر عن نصرنا ما استطعت.
امام رضا (ع) فرمود: اى دعبل! براى حسين بن على (ع) مرثيه بگو، تو تا زنده‏اى، ياور و ستايشگر مايى، تا مى‏توانى، از يارى ما كوتاهى مكن. (جامع احاديث الشيعه،ج 12، ص567)

* شيعيان همراه و همدل با ائمه
قال على (ع): ان الله...اختار لنا شيعة ينصروننا و يفرحون بفرحنا و يحزنون لحزننا.
على (ع) فرمود: خداوند براى ما، شيعيان و پيروانى برگزيده است كه ما را يارى مى‏كنند، با خوشحالى ما خوشحال مى‏شوند و در اندوه و غم ما، محزون مى‏گردند. (غررالحكم،ج 1، ص235)

* كشته اشك
قال الحسين (ع): انا قتيل العبرة لا يذكرنى مؤمن الا بكى.
حسين بن على (ع) فرمود: من كشته اشكم. هيچ مؤمنى مرا ياد نمى‏كند مگر آن كه ـ به خاطر مصيبتهايمـ گريه مى‏كند. (بحارالانوار، ج 44، ص279)

* يك قطره اشك
قال الحسين (ع): من دمعت عيناه فينا قطرة بوأه الله عز و جل الجنة.
حسين بن على (ع) فرمود: چشمان هر كس كه در مصيبتهاى ما قطره‏اى اشك بريزد، خداوند او را در بهشت جاى مى‏دهد. (احقاق الحق، ج 5، ص523)

* بهشت، پاداش عزادارى
قال على بن الحسين السجاد (ع): ايما مؤمن دمعت عيناه لقتل الحسين و من معه حتى يسيل على خديه بوأه الله فى الجنة غرفا.
امام سجاد (ع) فرمود: هر مؤمنى كه چشمانش براى كشته‌شدن حسين بن على (ع) و همراهانش اشكبار شود و اشك بر صورتش جارى شود، خداوند او را در غرفه‏هاى بهشتى جاى مى‏دهد. (ينابيع المودّه، ص429)

* به ياد فرزندان فاطمه (س)
قال السجاد (ع): انى لم اذكر مصرع بنى فاطمة الا خنقتنى لذلك عبرة.
امام سجاد (ع) فرمود: من هرگز شهادت فرزندان فاطمه را به ياد نياوردم، مگر آن كه به خاطر آن، چشمانم اشكبار گشت. (بحارالانوار، ج 46، ص109)

* سوگوارى در خانه‏‌ها
قال الباقر (ع): ثم ليندب الحسين و يبكيه و يأمر من فى داره بالبكاء عليه و يقيم فى داره مصيبته باظهار الجزع عليه و يتلاقون بالبكاء بعضهم بعضا فى البيوت و ليعز بعضهم بعضا بمصاب الحسين (ع).
امام باقر(ع) نسبت به كسانى كه در روز عاشورا نمى‏توانند به زيارت آن حضرت بروند، اينگونه دستور عزادارى دادند و فرمودند: بر حسين (ع) ندبه و عزادارى و گريه كند و به اهل خانه خود دستور دهد كه بر او بگريند و در خانه‏اش با اظهار گريه و ناله بر حسين (ع)، مراسم عزادارى بر پا كند و يكديگر را با گريه و تعزيت و تسليت گويى در سوگ حسين (ع) در خانه‏هايشان ملاقات كنند. (كامل الزيارات، ص175)

* اشك على (ع) در سوگ شهداى كربلا
قال الباقر (ع): مر على بكربلا فى اثنين من اصحابه قال: فلما مر بها ترقرقت عيناه للبكاء ثم قال: هذا مناخ ركابهم و هذا ملقى رحالهم و هيهنا تهراق دماؤهم، طوبى لك من تربة عليك تهراق دماء الأحبة.
امام باقر (ع) فرمود: اميرالمؤمنين (ع) با دو تن از يارانش از «كربلا» گذر كردند، حضرت، هنگام عبور از آنجا، چشمهايش اشك‌آلود شد، سپس فرمود: اينجا مركب‌هايشان بر زمين مى‏خوابد، اينجا محل بار افكندنشان است و اينجا خون‌هايشان ريخته مى‏شود، خوشا به حال تو اى خاكى كه خون دوستان بر روى تو ريخته مى‏شود! (بحارالانوار، ج 44، ص 258)

* اشك، حجاب دوزخ
قال الباقر (ع): ما من رجل ذكرنا او ذكرنا عنده يخرج من عينيه ماء و لو مثل جناح البعوضة الا بنى الله له بيتا فى الجنة و جعل ذلك الدمع حجابا بينه و بين النار.
امام باقر (ع) پس از شنيدن سروده‏هاى «كميت» درباره اهل‌بيت، گريست و سپس فرمود: هيچ كس نيست كه ما را ياد كند، يا نزد او از ما ياد شود و از چشمانش هر چند به اندازه بال پشه‏اى‏ اشك آيد، مگر آن كه خداوند برايش در بهشت، خانه‏اى بنا كند و آن اشك را حجاب ميان او و آتش دوزخ قرار دهد. (الغدير، ج 2، ص202)

* بيست سال گريه
قال الصادق (ع): بكى على بن الحسين (ع) عشرين سنة و ما وضع بين يديه طعام الا بكى.
امام صادق (ع) فرمود: امام زين‌العابدين (ع) بيست سال (به ياد عاشورا) گريست و هرگز طعامى پيش روى او نمى‏گذاشتند، مگر اين كه گريه مى‏كرد. (بحارالانوار، ج 46، ص 108)

* ادب سوگوارى
قال الصادق (ع): لما مات ابراهيم بن رسول الله (ص) حملت عين رسول الله بالدموع ثم قال النبى (ص): تدمع العين و يحزن القلب و لا نقول ما يسخط الرب و انا بك يا ابراهيم لمحزونون.
امام صادق (ع) فرمود: چون ابراهيم پسر رسول خدا از دنيا رفت، چشم پيامبر پر از اشك شد. سپس پيامبرفرمود: چشم، اشكبار مى‏شود و دل غمگين مى‏‌شود، ولى چيزى نمى‏گوييم كه خدا را به خشم آورد، و ما در سوگ تو اى ابراهيم اندوهناك هستيم. (بحارالانوار، ج 22، ص157)

* چشم‌هاى اشكبار
قال الصادق (ع): من ذكرنا عنده ففاضت عيناه حرم الله وجهه على النار.
امام صادق (ع) فرمود: نزد هر كس كه از ما (و مظلوميت ما) ياد شود و چشمانش پر از اشك گردد، خداوند چهره‏اش را بر آتش دوزخ حرام مى‏كند. (بحارالانوار، ج 44، ص285)

* احياء خط اهل‌بيت (ع)
قال الصادق (ع): تزاوروا و تلاقوا و تذاكروا و احيوا امرنا.
امام صادق (ع) فرمود: به زيارت و ديدار يكديگر برويد، با هم به سخن و مذاكره بنشينيد و امر ما را ـ كنايه از حكومت و رهبرى ـ زنده كنيد. (بحارالانوار، ج 71، ص352)

* مجالس حسينى
قال الصادق (ع) للفضيل: تجلسون و تحدثون؟ فقال: نعم، قال: ان تلك المجالس احبها فأحيوا امرنا، فرحم الله من احيى امرنا.
امام صادق (ع) از «فضيل» پرسيد: آيا (دور هم) مى‏نشينيد و حديث و سخن مى‏گوييد؟ گفت: آرى ‏فرمود: اينگونه مجالس را دوست دارم، پس امر(امامت) ما را زنده بداريد. خداى رحمت كند كسى را كه امر و راه ما را احيا كند. (وسائل الشيعه، ج 10، ص392)

* اشك‌هاى ارزشمند
قال الصادق (ع): ...رحم الله دمعتك، اما انك من الذين يعدون من اهل الجزع لنا و الذين يفرحون لفرحنا و يحزنون لحزننا، اما انك سترى عند موتك حضور آبائى لك...
امام صادق (ع) به «مسمع» كه از سوگواران و گريه كنندگان بر عزاى حسينى بود، فرمود: خداى، اشك تو را مورد رحمت قرار دهد. آگاه باش، تو از آنانى كه از دلسوختگان ما به شمار مى‏آيند، و از آنانى كه با شادى ما شاد مى‏شوند و با اندوه ما غمگين مى‏گردند. آگاه باش! تو هنگام مرگ، شاهد حضور پدرانم بر بالين خويش خواهى بود. (وسائل الشيعه، ج 10، ص397)

* دل‌هاى سوخته
قال الصادق (ع): اللهم...و ارحم تلك الأعين التى جرت دموعها رحمة لنا و ارحم تلك القلوب التى جزعت و احترقت لنا و ارحم الصرخة التى كانت لنا.
امام صادق (ع) بر سجاده خود نشسته و بر زائران و سوگواران اهل بيت، چنين دعا مى‏كرد و مى‏فرمود: خدايا...آن ديدگان را كه اشك‌هايش در راه ترحم و عاطفه بر ما جارى شده و دل‌هايى را كه به خاطر ما نالان گشته و سوخته و آن فريادها و ناله‏هايى را كه در راه ما بوده است، مورد رحمت قرار بده. (بحارالانوار، ج 98، ص8)

* گريه بر مظلوميت شيعه
قال الصادق (ع): من دمعت عينه فينا دمعة لدم سفك لنا او حق لنا نقصناه او عرض انتهك لنا او لأحد من شيعتنا بوأه الله تعالى بها فى الجنة حقبا.
امام صادق (ع) فرمود: هر كس كه چشمش در راه ما گريان شود، به خاطر خونى كه از ما ريخته شده است، يا حقى كه از ما گرفته‏اند، يا آبرويى كه از ما يا يكى از شيعيان ما برده وهتك حرمت كرده‏اند، خداى متعال به همين سبب، او را در بهشت جاودان، براى ابد جاى مى‏دهد. (امالى شيخ مفيد، ص175)

* ثواب بى حساب
قال الصادق (ع): لكل شيى‏ء ثواب الا الدمعة فينا.
امام صادق (ع) فرمود: هر چيزى پاداش و مزدى دارد، مگر اشكى كه براى ما ريخته شود ـ كه چيزى با آن برابرى نمى‏كند و مزد بى اندازه داردـ .(جامع احاديث الشيعه، ج 12، ص548)


كوثر و اشك
قال الصادق (ع): ما من عين بكت لنا الا نعمت بالنظر الى الكوثر و سقيت منه.
امام صادق (ع) فرمود: هيچ چشمى نيست كه براى ما بگريد، مگر اين كه برخوردار از نعمت نگاه به «كوثر» مى‏شود و از آن سيرابش مى‏كنند. (جامع احاديث الشيعه، ج 12، ص554)

* گريه آسمان
عن الصادق (ع): يا زرارة! ان السماء بكت على الحسين اربعين صباحا.
امام صادق (ع) فرمود: اى زراره! آسمان چهل روز، در سوگ حسين بن على (ع) گريه كرد. (جامع احاديث الشيعه، ج 12، ص552)

* گريه و اندوه مطلوب
قال الصادق (ع):كل الجزع و البكاء مكروه سوى الجزع و البكاء على الحسين (ع).
امام صادق (ع) فرمود: هر ناليدن و گريه‏اى مكروه است، مگر ناله و گريه بر حسين (ع). (بحارالانوار، ج 45، ص313)

* پيامبر (ص) و گريه بر شهيد
قال الصادق (ع):ان النبى لما جائته وفاة جعفر بن ابى طالب و زيد بن حارثة كان اذا دخل بيته كثر بكائه عليهما جدا و يقول: كانا يحدثانى و يؤانسانى فذهبا جميعا.
امام صادق (ع) فرمود: وقتى خبر شهادت جعفر بن ابى طالب و زيد بن حارثه به پيامبر خدا رسيد، از آن پس هر گاه وارد خانه‏ مى‏شد، بر آن دو شهيد به شدت مى‏گريست و مى‏فرمود : آن دو شهيد، با من هم سخن و همدم و انيس بودند، و هر دو رفتند! (من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص177)

* نفس هاى تسبيح
قال الصادق (ع):نفس المهموم لظلمنا تسبيح و همه لنا عبادة و كتمان سرنا جهاد فى سبيل الله. ثم قال ابو عبد الله (ع): يجب ان يكتب هذا الحديث بالذهب.
امام صادق (ع) فرمود: نفس كسى كه به خاطر مظلوميت ما اندوهگين شود، تسبيح است و اندوهش براى ما، عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست. سپس امام صادق (ع) افزود: اين حديث را بايد با طلا نوشت! (امالى شيخ مفيد، ص 338)

* فرشتگان سوگوار
قال الصادق (ع): اربعة الاف ملك عند قبر الحسين (ع) شعث غبر يبكونه الى يوم القيامة.
امام صادق (ع) فرمود: 4 هزار فرشته نزد قبر سيد الشهدا (ع) ژوليده و غبارآلود، تا روز قيامت بر آن حضرت مى‏گريند. (كامل الزيارات، ص 119)

* گريه بر حسين (ع)
قال الرضا (ع): يا ابن شبيب! ان كنت باكيا لشى‏ء فابك للحسين بن على بن ابى طالب (ع) فانه ذبح كما يذبح الكبش.
امام رضا (ع) به «ريان بن شبيب» فرمود: اى پسر شبيب! اگر بر چيزى گريه مى‏كنى، بر حسين بن على بن ابى طالب (ع) گريه كن، چرا كه او را مانند گوسفند سر بريدند. (بحارالانوار، ج 44، ص 286)

* مجالسى به ياد ائمه
قال الرضا (ع):من جلس مجلسا يحيى فيه امرنا لم يمت قلبه يوم تموت القلوب.
امام رضا (ع) فرمود: هر كس در مجلسى بنشيند كه در آن، امر (و خط و مرام ما) احيا مى‏شود، دلش در روزى كه دلها مى‏ميرند، نمى‏ميرد. (بحارالانوار، ج 44، ص278)

* آثار گريستن بر حسين (ع)
قال الرضا (ع): فعلى مثل الحسين فليبك الباكون فان البكاء عليه يحط الذنوب العظام.
امام رضا (ع) فرمود: گريه كنندگان بايد بر كسى همچون حسين (ع) گريه كنند، چرا كه گريستن براى او، گناهان بزرگ را فرو مى‏ريزد. ( بحارالانوار، ج 44، ص284)

* اشك و آمرزش گناه
قال الرضا (ع): يابن شبيب! ان بكيت على الحسين (ع) حتى تصير دموعك على خديك غفر الله لك كل ذنب اذنبته صغيرا كان او كبيرا قليلا كان او كثيرا.
امام رضا (ع) فرمود: اى پسر شبيب! اگر بر، حسين (ع) آن قدر گريه كنى كه اشك‌هايت بر چهره‏ات جارى شود، خداوند همه گناهانت را كه مرتكب شده‏اى مى‏آمرزد، كوچك باشد يا بزرگ، كم باشد يا زياد. (امالى صدوق، ص112)

* همدلى با عترت
قال الرضا (ع): ان سرك ان تكون معنا فى الدرجات العلى من الجنان فاحزن لحزننا و افرح لفرحنا.
امام رضا (ع) به «ريان بن شبيب» فرمود: اگر تو را خوشحال مى‏كند كه در درجات والاى بهشت با ما باشى، پس در اندوه ما غمگين باش و در شادى ما خوشحال باش. (جامع احاديث الشيعه، ج 12، ص549)

منبع: پايگاه اطلاع‌رساني آيت‌الله بهجت
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8809291060

2 سال از ولادت امام حسين (ع) سپري شده بود كه سفري براي پيامبر اكرم (ص) پيش آمد. در بين راه بود كه حضرت ايستاد و فرمود: «انا لله و انا اليه راجعون» و شروع به گريستن كرد. همراهان حضرت، از او علت گريه را پرسيدند. پيامبر (ص) فرمود: «جبرئيل هم اينك نزد من بود و به من اين‌گونه خبر داد كه فرزندم (حسين) را در سرزميني كه كنار رود فرات است و آن را كربلا مي‌گويند، به شهادت مي‌رسانند.»
از ايشان ‌پرسيدند: يا رسول‌الله! چه كسي او را مي‌كشد؟
پيامبر (ص) فرمود: «شخصي به نام يزيد كه خداوند او را لعنت كند و گويي كه اكنون قتلگاه حسينم و مدفن او را مي‌بينم.»
رسول خدا (ص) با حزن فراوان از اين سفر بازگشت، بالاي منبر رفت و در حالي كه امام حسن(ع) و امام حسين(ع) نيز در پاي منبر آن حضرت بودند، خطبه‌اي خواند كه در آن خطبه مردم را پند و موعظه داد. پس از آنكه حضرت خطبه را به پايان رساند، دست راست خويش را بر سر امام حسن (ع) گذاشت و دست چپ خود را بر سر امام حسين (ع) نهاده، سر مبارك آن دو را به سوي آسمان بلند كرد و اين‌گونه فرمود: « پروردگارا! به درستي كه محمد (ص) بنده و پيغمبر توست و اين 2 تن از پاكان خاندان من، فرزندان برگزيده من و خانواده من هستند. من اينان را پس از خود در ميان امتم به جاي مي‌گذارم. پروردگارا! جبرئيل اين‌گونه به من خبر داده است كه اين فرزندم (حسين) را به خواري خواهند كشت. بارالها! اين شهادت را بر وي مبارك كن و او را سرور و سيدالشهداء قرار ده. خدايا! بركت خود را از قاتل و ذليل كننده او بردار.»

منبع: ترجمه لهوف سيد بن طاووس
.......................

بر اساس روايت مشهوري از امام زمان (عج)، ايشان آيه «كهيعص» را مرتبط با واقعه كربلا عنوان مي‌كنند و «ك» را از نام كربلا، «هـ» را از هلاكت، «ي» را نشانه يزيد، «ع» را نشانه عطش و «ص» را نشانه صبر دانسته‌اند.

به گزارش خبرنگار آئين و انديشه فارس، بسياري از مفسّران قرآن كريم معتقدند كه آيه «كهيعص» كه از حروف رمزي و مقطّعه در قرآن است به ماجراي كربلا و شهادت امام حسين (ع) اشاره كرد.
دليل اين مفسران بر ارتباط آيه «كهيعص» با ماجراي كربلا، روايتي از «سعد بن عبدالله قمي» است كه در كتب روايي از جمله «كمال‌الدين وتمام النعمة» شيخ صدوق (متولد نيمه اول قرن چهارم هجري) و «احتجاج» مرحوم طبرسي (متولد نيمه اول قرن ششم هجري) آمده است.
از كتاب‌هاي متأخر نيز مي‌توان به «تفسير البرهان» سيدهاشم بحرانى و «بحار الانوار» علامه مجلسي اشاره كرد كه اين روايت در آن‌ها ذكر شده است.
بر پايه اين گزارش،‌ سعد بن عبدالله قمي نقل مي‌كند كه در خدمت امام عسكري (ع) بودم و فردي از تأويل آيه كهيعص سئوال كرد. امام عسكري (ع) فرمود كه از فرزندم «مهدي» پاسخ را دريافت كنيد. آن‌گاه امام زمان (عج) فرمودند: «هذه الحروف من أنباء الغيب، أطلع الله عليها عبده زكريا عليه‌السلام، ثم قصّها على محمد صلى‌الله عليه وآله، وذلك أن زكريا سأل ربّه أن يعلّمه أسماء الخمسة، فأهبط عليه جبرئيل فعلّمه إياها، فكان زكريا إذا ذكر محمداً وعلياً وفاطمة والحسن سُرِّي عنه همّه، وانجلى كربّه، وإذا ذكر الحسين خنقته العبرة ووقعت عليه البهرة! فقال ذات يوم: يا إلهي! ما بالي إذا ذكرت أربعا منهم تسليّت بأسمائهم من همومي، وإذا ذكرت الحسين تدمع عيني وتثور زفرتي؟! فأنبأه الله تعالى عن قصته، وقال: (كهيعص) فالكاف اسم كربلاء، والهاء هلاك العترة، والياء يزيد وهو ظالم الحسين عليه‌السلام، والعين عطشه، والصاد صبره.»
ماجرا از اين قرار است كه حضرت زكريا از پروردگارش درخواست كرد كه «اسماء خمسه طيبه‏» را به وي بياموزد. خداوند متعال، جبرئيل امين را بر او فرو فرستاد و آن اسماء را به او تعليم داد.
حضرت زكريا هنگامي كه نام‏هاي محمد (ص)، علي (ع)، فاطمه (س) و حسن (ع) را ياد مي‏كرد، اندوه و ناراحتي‌اش بر طرف مي‏شد و گرفتاريش از بين مي‏رفت. امام هنگامي كه از حسين (ع) ياد مي‏كرد، بغض گلويش را مي‏فشرد و مبهوت مي‏شد. به همين دليل روزي از خداوند سبب اين اندوه و ناراحتي را جويا شد و گفت: بارالها! چرا وقتي آن چهار نفر را ياد مي‏كنم، آرامش مي‏يابم و اندوهم بر طرف مي‏شود، اما وقتي حسين را ياد مي‏كنم، اشكم جاري و ناله‏ام بلند مي‏شود؟
خداي تعالي او را از داستان شهادت امام حسين (ع) آگاه كرد و فرمود: «كهيعص‏»! «ك» نام كربلا و «ه» اشاره به كشته‌شدن عترت طاهره دارد. «ي» اشاره به نام يزيد دارد كه بر حسين (ع) ظلم كرد و «ع» اشاره به عطش و تشنگي آن امام و «ص» نيز نشان صبر و مقاومت ايشان است.
............................

حضرت امام رضا(ع) فرمودند: «كانَ اَبي اِذا دَخَلَ شَهرُ الْمُحرَّم لايُري ضاحِكاً» يعني وقتي پدرم به ماه محرم وارد مي‌شد، ديگر خنده بر چهره‌اش ديده نمي‌شد.
مرحوم آيت‌الله ملكي تبريزي (ره) در مراقبات ماه محرم مي‌گويد: «سزاوار است حال دوستان آل‌محمد (ص) در دهه اول محرم تغيير كرده و در دل و سيماي خود آثار اندوه و درد اين مصيبت‌هاي بزرگ و دردناك را آشكار كنند.» و در ادامه مطالب خود اضافه مي‌كند: «و نيز در دهه اول هر روز امام حسين(ع) را با زيارت عاشورا زيارت كند و اگر مي‌تواند مراسم عزاداري آن حضرت را در منزل خود با نيتي خالص برپا نمايد و اگر نمي‌تواند در مساجد يا منازل دوستانش به برپايي اين مراسم كمك كند و هر روز مقداري از اوقات خود را در مكان‌‌هاي عمومي به عزاداري بپردازد.»
عزاداري و گريه بر سيدالشهداء از افضل قربات و داراي اجري بس عظيم و مورد سفارش اكيد ائمه اطهار (ع) است كه نوشتاري جدا مي‌طلبد و درباره آن كتاب‌ها نوشته شده است، اما ماه محرم و حتي دهه اول محرم خود داراي موضوعيتي جدي است كه مورد بحث ماست.
ائمه اطهار (ع) به زنده نگاه داشتن مصائب سالار شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين (ع) اهتمام جدي داشته‌اند. نقل است كه ايّان بن شبيب به امام رضا (ع) وارد شد و ايشان از او پرسيدند كه آيا روزه‌اي؟ ابن شبيب مي‌گويد: گفتم: خير، حضرت فرمودند: امروز روزي است كه زكريا (ع) دعا كرد و خداوند دعايش را مستجاب فرمود و ملائكه خدا او را به يحيي (ع) بشارت دادند. آنگاه فرمود: اين ماه، ماهي است كه در زمان جاهليت هم، اهل جاهليت آن را حرام دانسته و در آن از ظلم و قتال دوري مي‌كردند، اما اين امت نه احترام اين ماه را نگه داشتند و نه احترام پيامبر خود را و در اين ماه، ذريه پيامبرشان را كشتند و زنان او را اسير كردند و اموال آنها را به غارت بردند. اي پسر شبيب! اگر مي‌خواهي بر چيزي گريه كني بر حسين بن علي (ع) گريه كن ...»
از روايت فوق، اهميت ماه محرم و گريه كردن بر سيدالشهداء (ع) در ايام اين ماه معلوم مي‌شود.
در روايات ديگر آمده است كه حضرت امام رضا (ع) در ايام دهه اول محرم، خودشان برمي‌خاستند و براي نشستن بانوان پرده‌اي مي‌افراشتند. آنگاه به دعبل، شاعر معروف اهل‌بيت(ع) دستور خواندن شعر و ذكر مصيبت مي‌ دادند و مي‌فرمو‌دند: «اي دعبل! كسي كه ديدگانش در سوگ حسين (ع) اشك‌آلود شود يا ديگران را به خاطر مصائب ما بگرياند، خداوند او را در زمره ما محشور مي‌كند.»
پس اقامه عزا و برپايي جلسه‌هاي ذكر مصيبت ريشه در روايات و تاريخ اهل‌بيت (ع) دارد و يك مسأله اجتماعي صرف نيست و قطعاً اگر آن سفارش‌ها و اهتمامي كه حضرات معصومين (ع) در برپايي جلسات عزاداري امام حسين (ع) داشتند، نبود هم‌اكنون ما شاهد چنين شكوهي در جلسات امام حسين (ع) نبوديم.
با وجود روايات مأثور از ائمه هدي (ع) با مراجعه به حالات علماء در طول تاريخ نيز مي‌توانيم به اين مسأله پي‌ ببريم كه دهه اول محرم دهه عزاي امام حسين (ع) است.
غالب علماي بزرگ متقدم و متأخّر در ده روز اول محرم و حتي گاهي تا آخر ماه صفر، روضه داشته و دارند و اهتمام آنها بر اين مسأله بر كسي پوشيده نيست.
براي روز اول ماه محرم هم آداب و اعمال ذكر شده است كه با مراجعه به مفاتيح‌الجنان مي‌توان از آنها اطلاع پيدا كرد.
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8809270605
...............................
ز قول «قطب‌الدّين راوندي» در كتاب خود موسوم به «خرائج و جرائح» نقل كرده است: روزي پيامبر اسلام (ص) در محلّي نشسته بود و اطراف آن بزرگوار، امام علي، حضرت فاطمه، حسن و حسين (عليهاالسلام) گرد آمده بودند.
در اين هنگام، رسول خدا (ص) به ايشان خطاب كرد و فرمود: در آن هنگامي كه هر يك از شما از يكديگر جدا و پراكنده شود و قبر هريك در گوشه‌اي از زمين قرار گيرد، چه حالي خواهيد داشت؟
حسين (ع) لب به سخن گشود و اظهار داشت: يا رسول‌اللّه! آيا به مرگ طبيعي مي‌ميريم يا آن كه كشته خواهيم شد؟
حضرت رسول (ص) در پاسخ فرمود: پسرم! همانا شما مظلومانه كشته خواهيد شد.
و سپس افزود: و تكه‌تكه‌هاي بدن شما در روي زمين پراكنده خواهند شد.
حسين (ع) سئوال كرد: يا رسول‌اللّه! چه كسي ما را خواهد كشت؟
حضرت رسول (ص) در پاسخ فرمود: شرورترين افراد، شما را به قتل مي‌رسانند.
حسين (ع) همچنين سئوال كرد: آيا كسي به زيارت قبور ما خواهد آمد؟
رسول خدا (ص) فرمود: آري، عدّه‌اي از ـ مردان و زنان ـ امّت براي زيارت شما بر سر قبور شما مي‌آيند و با آمدنشان بر مزار شما، مرا خوشحال مي‌كنند و چون قيامت برپا شود، من در صحراي محشر حاضر خواهم شد و كساني را كه به زيارت قبور شما آمده باشند، شفاعت مي‌كنم و از شدايد و سختي‌هاي قيامت نجاتشان خواهم داد. 
..............................
امام صادق(ع) مي‌فرمايد: «هر گريه و مويه‌اي در مصيبت‌ها جز گريه بر امام حسين (ع) مكروه است» و مفسران بر اين باورند كه منظور از اين نوع گريه، مويه‌كردن و گريه همراه با جزع است.
عزاداري و تشكيل مجالس عزا به‌ويژه براي شهدا، در روايات شيعه امري جايز، بلكه پرفضيلت و مستحب است. اين موضوع در بسياري از منابع شيعي از جمله «وسائل الشيعه» شيخ حرّ عاملي و «بحار الانوار» علامه مجلسي بيان شده است.
در اين مطلب سعي شده، روياتي از منابع شيعه كه از طريق اهل‌بيت (ع) نقل شده است، جمع‌آوري و ارايه شود.
* گريه بر امام حسين (ع) اسلام را از نابودي نجات داد
ـ امام موسي بن جعفر (ع) فرمود: «اذا مات المؤمن بكت عليه الملائكة و بقاع الارض التي كان يعبدالله عليها و ابواب السماء التي كان يصعد اعمالها فيها و ثلم ثلمة في الاسلام لا يسدها شيئي لان المؤمنين حصون الاسلام كحصون سور المدينة لها» (بحار الانوار، باب استحباب البكاء لموت الميّت)
هرگاه مؤمني از دنيا برود، فرشتگان و جايگاهي كه در آنجا خدا را عبادت كرده و درهاي آسمان كه اعمال وي از آن بالا رفته است، بر او مي‌گريند و شكافي در اسلام پديدار مي‌شود كه چيزي نمي‌تواند آن را پر كند؛ چرا كه مؤمنان همانند ديوار اطراف شهر و نگهبان اسلام هستند.
ـ امام صادق (ع) فرمود: «انّما تحتاج المرأة في الماتم الي النوح لتسيل دمعتها و لا ينبغي لها ان تقول هجراً فاذا جائها الليل فلاتوذي الملائكة بالنوح» (بحار الانوار، باب جواز كسب النائحة بالحق لا بالباطل ... ويكره النوح ليلا)
هنگام ماتم و عزا، بانوان براي اشك ريختن ـ براي كاستن بار مصيبت ـ نياز به شيون و زاري دارند، اما شايسته نيست سخنان بيهوده و باطل بگويند و بايد با فرا رسيدن شب، نوحه، گريه و فرياد را رها سازند تا فرشتگان آزار نبينند.
ـ امام باقر (ع) فرمود: «ان ام سلمه ندبت ابن عمها المغيرة بين يدي رسول الله (ص) بعد ان استأذنت منه للمضي الي اهله لانهم اقاموا مناحة قال فما عاب ذلك عليها النبي (ص) و لا قال شيئاً» (جلد 12 بحار الانوار و جلد اول فروع كافي)
وليد بن مغيره، پسر عموي امّ‌سلمه از دنيا رفت. ام‌ّسلمه از پيامبر (ص) اجازه خواست تا در مراسم نوحه و ماتم او شركت كند. آن حضرت اجازه داد، آنگاه در برابر رسول خدا با ذكر اشعاري براي مغيره گريه كرد. آن حضرت هم جلوگيري نكرده و چيزي نفرمودند.
ـ امام صادق(ع) فرمود: «البكائون خمسة: آدم و يعقوب و يوسف و فاطمه بنت محمد (ص) و علي بن الحسين ...» (بحار الانوار، باب جواز البكاء علي الميت و المصيبة)
گريه‌كنندگان معروف پنج نفرند: آدم، يعقوب، يوسف، فاطمه دختر پيامبر اسلام (ص) و علي بن حسين (ع). گريه آدم به خاطر اخراج از بهشت، گريه يعقوب به جهت دوري از يوسف، گريه يوسف به خاطر فراق و جدايي از يعقوب، گريه حضرت زهرا بر پدرش رسول خدا (ص) و گريه امام سجاد (ع) به خاطر شهادت مظلومانه پدرش امام حسين (ع) بود كه مدت آن در بعضي از روايات ده سال و در برخي ديگر، 40 سال عنوان شده است.
ـ امام صادق (ع) به فرزند بزرگوارش فرمود: «أوقف لي من مالي كذا وكذا لنوادب تند بني عشر سنين بمني أيام مني» (بحار الانوار، باب جواز كسب النائحه بالحق لا بالباطل)
مدت ده سال در ايام حج در سرزمين منا با وقف اموال و دارايي‌ام، مجالس سوگواري برگزار كن تا گريه‌كنندگان گريه كنند.
ـ امام صادق (ع) در روايت ديگري فرمود: «من أنشد في الحسين بيتاً فبكي و أبكي عشرة فله و لهم الجنة و من أنشد في الحسين بيتاً فبكي و أبكي تسعة فله و لهم الجنة» (بحار الانوار، باب ثواب البكاء علي مصيبة الحسين)
كسي كه يك بيت شعر درباره امام حسين (ع) بسرايد و گريه كند و ده تن يا نه تن را بگرياند، جايگاه آنان بهشت است.
ـ امام صادق(ع) فرمود: «كل الجزع والبكاء مكروه سوي الجزع والبكاء علي الحسين» (بحار الانوار، باب جواز البكاء علي الميت و المصيبة)
هر گريه و مويه‌اي در مصيبت‌ها مكروه است، مگر گريه بر امام حسين (ع).
در توضيح اين روايت اشاره به اين نكته لازم است كه ترك صبر و بي‌قراري در مصيبت‌ها، اجر و پاداش انسان را از بين مي‌برد. از اين رو در روايات ديگر به اين مطلب اشاره شده است اما در اينجا امام صادق( ع) عزاداري و گريه بر امام حسين (ع) را استثناء دانسته‌اند، زيرا گريه و جزع بر مصيبت امام حسين (ع) و انسان‌هاي مظلوم از مصاديق جزع مكروه نبوده، بلكه مصداق فرياد و اعتراض در برابر ظالم و ستمگر و ممدوح و پسنديده است. چنان كه قرآن كريم مي‌فرمايد: «لا يُحِبُّ اللهُ الجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاّ مَن ظُلِمْ».
از اين روايت چنين به دست مي‌آيد كه عزاداري براي امام حسين (ع) و شهداي بزرگواري كه در راه خدا مظلومانه جان باخته‌اند با ديگر سوگواري‌هايي كه براي افراد معمولي است، تفاوت دارد.
نكته ديگري كه در اين روايت وجود دارد، آن است كه گريه بر غير امام (ع) مكروه دانسته شده در صورتي كه از روايات فراواني جواز و بلكه استحباب آن مشخص مي‌شود. در اين جا احتمالاتي وجود دارد. يكي از آن احتمالات اين است كه مقصود از گريه در روايت ذكر شده، گريه همراه با جزع است نه صرف گريستن.
ـ پيامبر (ص) به دخترشان فاطمه (س) فرمودند: «كل عين باكية الا عين بكت علي مصاب الحسين فانها ضاحكة مستبشرة بنعيم الجنة» (بحار الانوار، باب ثواب البكاء علي مصيبة الحسين)
هر ديده‌اي ـ در قيامت ـ گريان است، جز ديده‌اي كه بر حسين (ع) گريه كند. آن چشم هميشه خندان است و به نعمت‌هاي بهشتي بشارت داده مي‌شود.
ـ «ابن‌قولويه» از «مسمع بن مالك كردين» روايت كرده است كه مي‌گويد امام صادق (ع)به من فرمود: «اي مسمع! تو كه از اهالي عراق هستي، آيا قبر جدّم حسين (ع) را زيارت مي‌كني؟ عرض كردم خير، زيرا من در بصره مشهور هستم و در همسايگي ما يكي از طرفداران خليفه است كه تابع هوا و هوس‌هاي نفساني اوست. گذشته از اين، دشمنان ما خواه ناصبي و غير آن، زياد هستند، ترس دارم كه به خليفه فرزند سليمان اطلاع دهند و جان من در خطر قرار گيرد».
آنگاه امام فرمود: «آيا مصايب شهداي كربلا را به ياد نمي‌آوري؟»، عرض كردم: «آري». فرمود: «آيا جزع و اظهار ناراحتي نمي‌كني؟»، گفتم: «آري، سوگند به خدا كه گريه مي‌كنم». فرمودند: «خدا گريه‌ات را بپذيرد، آگاه باش كه تو از كساني هستي كه براي مصايب ما اظهار ناراحتي و جزع مي‌كنند. تو از كساني هستي كه در خوشحالي ما خوشحال و در اندوه و حزن ما اندوهناك‌اند».
سپس فرمود: «فقال الحمدالله الذي فضلنا علي خلقه بالرحمة و خصنا اهل البيت بالرحمة يا مسمع ان الارض و السماء تبكي منذ قتل اميرالمؤمنين رحمة لنا و ما بكي لنا من الملائكة اكثر و ما رقات دموع الملائكة منذ قتلنا»، سپاس خدايي را كه ما ـ اهل‌بيت ـ را به رحمت خاصه‌اش ويژه ساخت و بر ساير خلق برتري بخشيد. اي مسمع! از زمان كشته‌شدن اميرمؤمنان (ع) زمين و آسمان مي‌گريند و گريه فرشتگان خشك نشده است». (بحار الانوار، باب ثواب البكاء علي مصيبة الحسين)
ـ امام رضا (ع) به پسر شبيب كه از ياران آن حضرت است، مي‌فرمايد: «اي فرزند شبيب! محرَّم، ماهي است كه در دوران جاهليت، مردم ظلم و قتل را در آن حرام مي‌دانستند، اما گروهي از مسلمانان حرمت اين ماه و حرمت پيامبر(ص) را نشناختند، فرزند او را به قتل رسانده، زنان همراه او را به اسارت بردند».
آنگاه فرمود: «ان كنت باك فابك للحسين بن علي (ع) فانّه ذبح كما يذبح الكبش» اگر خواستي بر كسي گريه كني، براي حسين بن علي (ع)گريه كن، چرا كه او را مانند گوسفند ذبح كردند.
سپس ادامه داد: «ان يوم الحسين اقرح جفوننا و أسبل دموعنا و اذل عزيزنا بأرض كرب و بلا و اَورثنا الكرب و البلاء الي يوم الانقضاء فعلي مثل الحسين فليبك الباكون فان البكاء عليه يحط الذنوب العظام» روز عاشورا، چشم هاي ما را زخمي كرد، دل‌هاي ما را سوخت، اشك چشمان ما را روان ساخت و عزيزان ما را خوار كرد و سرزمين كربلا تا روز قيامت براي ما سختي و بلا به جاي گذاشت، پس بايستي گريه‌كنندگان بر مثل حسين گريه كنند. (بحار الانوار، باب ثواب البكاء علي مصيبة الحسين)
ـ امام رضا (ع) در روايت ديگري مي‌فرمايد: «من تذكر مصابنا و بكي لما ارتكب منا، كان معنا في درجتنا يوم القيامة، و من ذكر بمصابنا فبكي و أبكي لم تبك عينه يوم تبكي العيون، و من جلس مجلساً يحيي فيه أمرنا لم يمت قلبه يم تموت القلوب» كسي كه مصيبت‌هايي را كه بر ما وارد شده است به ياد آورد و بر آن گريه كند، در قيامت همراه ما خواهد بود.
كسي كه به ياد مصايب ما گريه كند و ديگران را بگرياند چشمان او روزي كه همه چشم‌ها گريانند، گريان نخواهد بود و كسي كه در جلسه‌اي بنشيند كه در آن جلسه امر ما احيا و بر پا داشته مي‌شود، دل او در روزي كه دل‌ها مي ميرد، زنده مي‌شود و نمي‌ميرد. (بحار الانوار، باب ثواب البكاء لعي مصيبة الحسين)

* روايات استحباب عزاداري براي حسين امام (ع) منحصر به مكان و زمان نيست
ـ اين احاديث به صورت مستفيض و بلكه متواتر از طريق اهل بيت (ع) روايت شده‌اند، به گونه‌اي كه جاي هيچ گونه ترديدي باقي نمي‌ماند. بدون ترديد ائمه اهل بيت (ع) در اين دستورات اهداف مهمي را در نظر داشته‌اند كه از مهم‌ترين آن‌ها، مبارزه با ستمگران بني‌اميه و بني‌عباس است. از اين رو همه مسلمانان و به‌ويژه پيروان خود را به شركت در اين جهاد مقدس ترغيب فرموده‌اند.
كيفيت اين جهاد نيز چيزي نيست جز مرثيه، مديحه، زيارت و گريه بر مصايب اهل‌بيت (ع) براي خنثي‌كردن تلاش بني‌اميه كه سعي مي‌كردند نام امام حسين (ع) را از بين ببرند و از رثا و زيارت و بيان فضايل و مناقب آن حضرت جلوگيري مي‌كردند.
در اين راستا گريه و عزاداري، مرثيه و زيارت قبور آنان نه فقط از باب حسرت و تسليت است، بلكه محاربه با دشمنان خدا و جهاد في‌سبيل‌الله به شمار مي‌آيد و هر كس در اين جهاد مقدس شركت كند، خداوند بزرگ او را از مجاهدان در راه خود شمرده و ان‌شاءالله بهشت را نصيب او مي‌كند.
ـ نكته ديگر آن است كه اين احاديث، منحصر به زمان و مكان خاصي نيست تا گفته شود، چون بني‌اميه و بني‌عباس امروز نيستند، پس عنوان جهاد و مبارزه صدق نمي‌كند. زيرا نخست، از دستورات ائمه (ع) در صورتي كه قرينه خاصي مبني بر انحصار به مورد خاصي وجود نداشته باشد، استفاده اطلاق و شمول مي‌شود، چنان كه در دستورات ديگر اخلاقي و فقهي چنين است.
ـ هر چند امروز خلفاي بني‌اميه و بني‌عباس نيستند، اما درست همان دو جبهه حق و باطل كه در آن زمان صف‌آرايي داشته‌اند، امروز بيشتر از آن زمان به چشم مي‌خورند. آن زمان، باطل در چهره بني‌اميه و بني‌عباس ظهور كرده بودند و امروز در چهره كساني كه راه آنان را ادامه مي‌دهند.
ـ با توجه به اين كه عقيده به لزوم محبت اهل‌بيت (ع) از اساس و اركان دين اسلام است و هر عصر و نسلي بايد بدان ملتزم باشد، و همچنين آثار بسيار مثبت مجالس عزاداري امروز، از مصاديق جهاد و احياي دين اسلام به شمار مي‌آيد و به عبارت ديگر، بر مبناي همان معيار و ملاكي كه در زمان ائمه (ع) عزاداري نوعي جهاد قلمداد مي‌شد، امروز نيز عزاداري در زمره جهاد به شمار مي‌آيد و وقوع آثار آن در پيدايش انقلاب اسلامي و پيروزي آن بهترين گواه اين مدعاست.
منبع: با اندكي دخل و تصرف و تلخيص، «پاسخ به شبهات عزاداري» نوشته حسين رجبي


تاریخ ارسال: سه شنبه 23 مهر 1394 ساعت: 1:35 |تعداد بازدید : 110 نویسنده :

دیدگاههای این مطلب


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: